❣دیار خورشید❣

بیا برگرد بگو جنگ تمام است ... بگو آن پرنده ی صلح لب بام است

❣دیار خورشید❣

بیا برگرد بگو جنگ تمام است ... بگو آن پرنده ی صلح لب بام است

۹ مطلب در اسفند ۱۳۹۸ ثبت شده است

تا جاده هست ،ذوق سفر هست ،گام هست 

انگیزه تلاش تو در من مدام هست 

ای آفتاب تا تو علم دار فاتحی 

نامت به لب،گدازه عشقت به جام هست

بار دگر بِکُش که پس از کشتن هزار

در من هنوز حوصله انتقام هست 

#قهار _عاصی

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۸ ، ۱۳:۱۵
فاطمه موسوی

سرزمینم مردی است 

که به بام همه ی آتشکده ها 

خسته و خشم آلود 

قامت افراخته است 

گل سُرخ از بر و دوش عزیزش جاری است 

کز جبینش خورشید 

برگ برگ میریزد 

سرزمینم مردی است ،

با لوای سبز علفی 

عشق های خود را به چهار آیینه کوچک سال 

باز می تاباند 

باد،بازیچه کاکل هایش 

بارش آهنگ به رقص آمدنش 

نه خموش و نه خجول 

که سر افراز و شکوهنده و سخت 

با الفبای زبانش 

همه عادت دارند .

سرزمینم کوهی است 

مرد شایسته به هم خوابگی فرش و هم آوازی عشق ،

سرزمینم کوهی است .

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۸ ، ۲۰:۲۰
فاطمه موسوی

آزادی جریان نامنظمی از رود پنجشیر 

آزادی!هم زاد تاک 

همسفر مست نیمه شب

فتوای بی ملامتی سر به دار ها 

نقش لوای سبز علی

پرچم حسین

شهنامه برادری خون و اعتماد

گردان فعل مستمر سرزمین من

آزادی!

پیوندی از جوان شدن و عشق در بهار

ترکیبی از ستاره و مه در ضمیر من 

آزادی!

بازار مرگ های سرافراز 

دکان عشق های طلایی ...

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۸ ، ۰۰:۴۳
فاطمه موسوی

و من مهاجرم...

مهاجر زاده شده و مهاجر مانده ...

من در تمام فصل ها مهاجرم ‌‌‌‌‌....

فصل ها و روز ها و سال ها میگذره و من هنوز مهاجرم ...

من از لبخند عزیزام فقط تصویر دارم و هیچ 

از آغوششون فقط خاطره 

و از عطرشون ...

سهم ما از هم فقط خاطره هایی از گذشته است ..‌

و من دردناک هنوز مهاجرم ...

میترسم میترسم این داستان هیچوقت تموم نشههه ...

تورا با تمامم میخواهممم ...

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۸ ، ۰۲:۰۵
فاطمه موسوی

افغانستان ...

افغانستان کشورِ باستان 

افتخار ملت شجاع و قهرمان 

عشق تو باشد به دل جاودان 

ز راه دور و قصر حور 

دریا و دشت کوه نور

برای حفظ این وطن شکست سنگر دشمن 

ردیف شوم تن به تن سپاه شوم 

ز شور عشق به این وطن 

یکی شوم مرد و زن 

در این دیار پر گهر 

به پا کنیم نهال صلح و دوستی 

بنای عشق و زندگی درفش تابندگی 

قسم به نام این دیار 

ز قلب و جسم بی قرار

به رزم و عزم استوار وفا کنیم 

وجب وجب ز خاک خود با عشق تاب ناک خود 

چو هر شهید پاک خود دفاع کنیم 

شاعر _تپش

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۸ ، ۰۰:۳۶
فاطمه موسوی

های با یک تن اَتن کی میشود؟!

این وطن بی ما وطن کی میشود؟!

گر نباشد از توهم این سرزمین

خانه آباد من کی میشود؟!

یک کلید خانه پیش من یک کلید خانه پیش تو ...

صدای عشق میرسد برای تو برای من 

خدا یکیست جان من خدای تو خدای من 

سرود سبز همدلی صلاح عشق میزند 

تا که گلوی تو شوم تا که شوی صدای من 

مرا به باغ میکشد ترانه ها یکی یکی 

یکی برای دوستی یکی برای زندگی 

شکفته باد یاسمن خجسته باد این وطن 

ترانه های نسترن یکی به تو یکی به من 

یک کنار باغ نسترن یک کنار باغ یاسمن 

یک کلید خانه پیش تو یک کلید خانه پیش من ...

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۸ ، ۰۰:۵۶
فاطمه موسوی

 

 

وطن عشق تو افتخارم 

وطن در رهت جان نثارم 

وطن عشق من هم وطن جان من 

وطن روح من عز و ایمان من 

وطن در رهت جان نثاری کنم 

به خاکت ز خون لاله کاری کنم 

چه ارزش بوَد در رهت جان دهم 

به خاکت ز خون لاله کاری کنم 

زنم بوسه بر بیرق و خاک تو 

بنازم به شیران بی باک تو 

وطن عشق من ...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۸ ، ۰۰:۴۴
فاطمه موسوی

 

 

در من زنی شکسته تر از قند و قندهار 

در من زنی تکیده تر از بلخ و بامیان 

در من هزار مادر افتاده از نفس

در من هزار کودک افتاده در میان 

آه ای وطن.....

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۸ ، ۰۰:۴۷
فاطمه موسوی

دلم گرفته ...

برای مردمم که بازهم مجبورن برای ادامه دادن گروه گروه بشن در مقابل هم ...

قدرت طلب هاییکه با بی رحمی تمام و تنها به خاطر منفعت و قدرت با جان مردم بازی میکنن.

دلم گرفته برای مردمی که چشم انتظار این ادم های پست باید باشن ...

کاش همه کنار هم بودیم و برای کشورمون میجنگیدیم و حقمونو می گرفتیم نشون میدادیم که این بی شرف ها هیچ جایگاهی در کشور ما ندارن چه برسی به رهبری و رئیس جمهوری ...

کاش ....

دلم آسمان پر ستاره پنجشیر و بامیان میخواهد ....

دلم آرامش کابل میخواهد ....

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۸ ، ۰۰:۲۹
فاطمه موسوی