من دختری دور افتاده از وطن
شما نامش را غریب،مهاجر ،پناهنده یا هر چه میخواهید بگذارید
من یتیمم
یتیم سرزمینی که به اندازه عمرم از نفس کشیدن در هوایش محروم مانده ام.
از سرزمین مادری ام دور افتاده ام اما مگر فاصله ها حریف عشق میشوند؟
اینجا برایتان از روزمرگی های یک دختر افغان مهاجر مینویسم
از خوشی هایم، حسرت هایم، ارزو هایم و دلتنگی هایم
باشد تا دین خود را به سرزمین مادری ام ادا کنم.